اتاق فرار انیگما

ساخت وبلاگ

تفریح و استراحت در تعطیلات به عنوان یک قسمت از زندگی روزانه ما بسیار مهم است و با رفع خستگی و استرس بهبود روحیه و عملکرد ما را افزایش می‌دهد. به عنوان مثال، اگر شما به طور مداوم کار می‌کنید و تنها به شغل خود مشغول هستید، با کوچکترین فرصت استراحت در تعطیلات باعث می‌شود که از کار خود خارج شده و به فعالیت‌های دیگری بپردازید. این کار به شما کمک می‌کند که از زندگی خود، انگیزه بیشتری به دست آورید و تفریح و سرگرمی را در عادت زندگی خود جای دهید.

اگر یک تعطیلات طولانی دارید، می‌توانید به سفر بروید، دوستان و خانواده خود را دیدار کنید و فعالیت‌های گردشگری مختلفی را انجام دهید. یک تعطیلات کوتاهتر می‌تواند به یک فعالیت خانگی مرتبط با دوست‌داشتنی‌هایی که دوست دارید، مانند دیدن یک فیلم از لیست فیلم‌هایی که مدت زیادی برای تماشای آن‌ها وقت نداشتید، خواندن یک کتاب، آموختن مهارت‌های جدید یا بازی یک ویدئو بازی و یا برگزاری یک گردهمایی با دوستان و خانواده‌تان تبدیل شود.

به خوشبختی تعطیلات رسیده و شما می‌خواهید برای تفریح از آن استفاده کنید. برخی ایده‌های تفریحی عبارتند از:

 

اتاق فرار

درست است که این بازی گروهی چند سالی است که در ایران شکل گرفته ولی در همین بازه کوتاه، به یکی از محبوب ترین و پرطرفدارترین سرگرمی های افراد تبدیل شده است. اتاق فرار تهران که از کیفیت بسیار بالایی از نظر سناریو، طراحی دکور، طراحی معما و... برخوردار می باشند، در رده بازیهای فیزیکی ماجراجویی قرار می گیرند.

 شاید شما هم این بازی را با واژه ترس بشناسید، ولی در مجموعه های با سابقه ای مانند انگیما، اتاق فرار یک بازی فکری است که شرکت کننده را آنقدر در فضای بازی درگیر می کند که تلاش او برای پیدا کردن سرنخ ها و فرار از هزار توهای گاها ترسناک نه تنها جذاب و دوست داشتنی است؛ بلکه می تواند تمرینی برای مدیریت بحران در شرایط واقعی زندگی باشد.

در مجموعه اتاق های فرار انیگما، رزرو اتاق فرار براحتی انجام می شود و این اسکیپ روم به گونه ای طراحی شده که افراد در کنار یک کار گروهی و چالش برانگیز، ترس و هیجان را تجربه کرده و در شرایطی کاملا بحرانی، با دنبال کردن سرنخ ها به کلید دست پیدا می کنند. تمامی عوامل از سناریو تا دکور صحنه از یک استراتژی خاص پیروی می کنند که در بازه زمانی حضور شما در اتاق، مغز شما فعال تر از همیشه، شرایطی را تجربه می کند که پیش از این تنها در فیلم های ترسناک و هیجانی دیده و یا در کتاب های معمایی آگاتا کریستی خوانده است.

جت اسکی

تفریحات آبی در روزهای گرم و مطبوع بهاری در مجموعه تفریحی ورزشی فشافویه که از امکانات فوق العاده ای مانند: اسکی روی آب، جت اسکی، قایق سواری، کایاک سواری، پیست اتومبیلرانی، موتورهای چهار چرخ، سوارکاری، پینت بال برخوردار می باشد، نه تنها یک روز عالی را برای شما می سازد، بلکه حال و هوای شهرهای ساحلی را برایتان زنده می کند.

بولینگ 

با وجود آن که بازی بولینگ در رده بازی های توپی قرار می گیرد؛ ولی حال و هوایی کاملا متفاوت دارد و می تواند بسیار جذاب و پر انرژی باشد، خصوصا در مجموعه هایی که به صورت تخصصی به این کار می پردازند. مانند مجموعه بولینگ عبدو، بولینگ اریکه ایرانیان و بولینگ مجموعه ورزشی انقلاب.

بانجی جامپینگ

عاشقان پرواز، در توچال می توانند در صورت داشتن شرایط ابتدایی از کامل ترین و ایمن ترین بانجی جامپینگ تهران استفاده نمایند. در اینجا تنها آقایانی که بالای 14 سال سن و کمتر از 90 کیلوگرم وزن داشته باشند، امکان استفاده از بانجی جامپینگ را دارند.

کارتینگ

این ورزش هیجان انگیز که به خاطر نوع اتومبیل ها بسیار مفرح و نشاط آور می باشد، برای همه افراد مناسب است. البته در کارتینگ بین المللی پرند با معیارهای استاندارد و جهانی، لذتی متفاوت از این سرگرمی را تجربه خواهید کرد. در این مجموعه که از امنیت بالایی برخوردار است؛ علاوه بر آموزش رایگان کارتینگ، امکان استفاده از رستوران ها، کافی شاپ ها و ... برای همه اعضای خانواده وجود داشته و هیچ ممنوعیتی برای استفاده بانوان از پیست وجود ندارد.

سورتمه سواری

سورتمه سواری در دربند زیبا و دیدنی، قطعا حال و هوایی متفاوت خواهد داشت. آب و هوای عالی این منطقه در فصل بهار، در کنار تفریحات فوق العاده ای مانند سورتمه سواری یکی از جاذبه های کم نظیر شهر تهران است که توصیه می شود؛ حتما آن را امتحان کنید. کوهنوردی، طبیعت گردی در کوهپایه البرز که به آبشاردوقلو و شیرپلا می رسد، روز شما را متفاوت خواهد ساخت.

پینت بال

بازی هیجان انگیز پینت بال، رنگ اندازی یا رنگاجنگ یک بازی گروهی با گلوله های رنگین است که می تواند بسیار جذاب و دوست داشتنی باشد. این بازی با وجود سنگر ها و تفنگ برای پرتاب گلوله های رنگی، حال و هوای میدان های جنگ را دارد که برای عاشقان فیلم های جنگی مناسب می باشد. در تهران زمین های پینت بال دانیال، پرواز، چیتگر، ایران زمین و شهاب از امکانات کامل و جذابی برخوردار هستند.

اسنوکر

اسنوکر شکل دیگری از بازی بیلیارد است که از یک چوب مخصوص با 21 عدد توپ رنگی بر روی یک میز سبز رنگ اجرا می شود. این بازی که از قوانینی متفاوت با بازی بیلیارد برخوردار است، می تواند برای دوستداران بیلیارد جذاب باشد، خصوصا اگر در مجموعه هایی مانند بام تهران، پاپلی یا odal که از امکانات فوق العاده ای هم برخوردارند، تجربه شوند.

 

البته امکانات ورزشی و تفریحی تهران به همین مواردی که در اینن مطلب ذکر شد، خلاصه نمی شود و شما می توانید تقریبا در همه جای تهران، خیلی راحت و آسان یک مکان هیجان انگیز و دوست داشتنی را پیدا کنید که خاطره ای دل انگیز را برایتان رقم بزند.

 
اتاق فرار انیگما...
ما را در سایت اتاق فرار انیگما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : انیگما enigmaescaperoom بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1401 ساعت: 12:49

مری استنفیلد

1ژوئن 1922:

امروز مادرم یه مانکن برای من خرید تا محصولاتمو توی ویترین فروشگاه بذارم. مانکن به طور غیرمعمولی سنگینه، اما با این وجود یه مانکنه، من از مامانم سپاسگزارم چرا که معتقدم زنای بیشتری رو به مغازه لباسم جذب میکنه.

 

5ژوئن 1922:

من امروز توی مغازه کار می کردم که یه مشتری نگران به من گفت که مانکن به اون خیره شده.  این عجیب بود چرا که مانکن چشم نداشت. فقط یه صورت خالی بود. برای بررسی مانکن رفتم و منم احساس کردم به شدت به من خیره شده...عجیبه.

 

6ژوئن 1922:

امروز صاحب مغازه بغلی گم شد. غم انگیزه، ما دوستای خوبی بودیم. همچنین به نظر می رسه که مانکن منم گم شده. دزد مانکنمو نمیبخشم!

 

7ژوئن 1922:

من مانکنو پیدا کردم. مثل اینکه فرد آشغالی، لباسای پیرمرد فقیر این محله که به تازگی مرده رو به تنش کرده و دوباره به ویترین بَرِش گردونده! به خاطر این اتفاق حالا من مظنون به قتل اون پیرمردم! مظنون یه آدم کشی! این وحشیانست! نمی تونم منتظر بمونم تا مسبب اصلی این کار پیدا شه...

 

15ژوئن 1922:

امروز من جدی مظنون اصلی قتل پیرمردم. خیلی ترسیدم! چرا پلیس فکر می کنه کار منه؟!؟!

 

3ژوئیه 1922:

شخصی یه صفحه کامل از دفتر خاطرات منو کَنده! برای جایگزینی اون صفحه، پایان ماه رو جمع بندی می کنم. من به خاطر کافی نبودن شواهد از ماجرای پیرمرد تبرئه شدم اما حالا خواهرم گم شده و فردی لباساشو تن مانکنم کرده! اون آدم یه روانی عوضیه...

مشتریام همچنان داستان خالی شدن جای مانکنمو تو ویترین برام تعریف میکنن اونم درحالی که کسی توی مغازه نبوده که جابجاش کنه... من قصد دارم مانکنو پایین بیارم و بفروشم، اون باعث ترس مشتریا میشه

 

5ژوئیه 1922:

چیزی در حال رخ دادنه. صدای مردمو می شنوم که شب ها در خونه منو می زنن، پنجره من ترک خورده و هنوز مشتری برای مانکن پیدا نکردم.  من یه آگهی برای فروش ارسال کردم، اما حتی یه نفر تماس نگرفته!

 

10ژوئیه 1922:

مادرم! اون گم شده...

 

17ژوئیه 1922:

لباس های اون! لباس مادرم روی مانکنه! باورم نمیشه یه هفته طول کشید تا کاملا متوجه و قانع بشم! ممکنه دیوونه شده باشم، اما فکر میکنم همه‌ی اینا زیر سر مانکنه!!!

این دفترچه خاطرات در 18 جولای 1922 بعد از مفقود شدن مری استنفیلد در خانه اش پیدا شد. لباس های او در تن مانکن مزونش دیده شد. مانکن به فروشنده ای در نیویورک فروخته شد ...

 

داستان ترسناک پدربزرگ

من خونه ی پدربزرگ و مادربزرگم زندگی میکنم

یه روز بعد از یه کار خسته کننده راه افتادم سمت خونه که آماده بشم و برای مهمونی بریم خونه‌ی خاله‌م.

پدربزرگ من منتظر مونده بود که با هم بریم،من رسیدم خونه و پدربزرگم رو دیدم و گفتم من کل هیکلم روغن خالیه(روغن ماشین)، برم حمام و بیام که بریم.

رفتم حمام و تا روغن و بشورم و به قول معروف پاکیزه و تمیز بشم نیم ساعت تا چهل دقیقه طول کشید.

از حمام اومدم بیرون و دیدم پدربزرگم هنوز نشسته و آماده هم نشده،گفتم تا من لباس می‌پوشم و موهام و خشک میکنم آماده شید که بریم.رفتم لباسام و پوشیدم و اومدم که همراه پدربزرگم راه بیوفتیم،پدربزرگم داخل خونه نبود...

من همه ی خونه رو دیدم و گشتم و صداش کردم.

نگاه کردم دیدم گوشیش نیست گفتم شاید طاقت نیاورده دیده طول کشیده رفته خودش.

زنگ زدم بهش و گفتم که چرا صبر نکردی با هم بریم

چیزی که گفت یه ترس عجیبی تو دلم انداخت...

گفت تو که رفتی حمام،۵ دقیقه بعدش من حرکت کردم سمت خونه خاله‌ت...از اونجایی که من حمامم طول کشیده بود و بعد ورود من به حموم پدربزرگم رفته بود،پس اونی که من دیدمش و گفتم آماده بشه بریم کی بود؟یه ترس بدی افتاد به جونم ولی خودم و جمع و جور کردم و زدم پای خستگی کار و توهم زدن

چراغهای خونه رو خاموش کردم و فقط آشپزخونه رو روشن گذاشتم که خونه تاریک تاریک نباشه...

رفتم در ورودی و باز کردم که برم چشمم افتاد به داخل خونه، آشپزخونه روبه روی در ورودیه،پدربزرگم با چشمای گرد و غیر طبیعی و لبخند غیر معمولی و غیر عادی داشت نگام میکرد

متوجه نشدم که چه طوری در و قفل کردم و از در خونه رفتم بیرون...فقط یادمه با کلی ترس توی خیابون میدوئیدم و جرأت نمی‌کردم پشت سرم و نگاه کنم…

خوندن داستانای ترسناک از زمان قدیم هیجان داشته و اینکه بین ی سری آدم قدیمی بشینیم و ببینیم از بچگی های خودشون چه داستانی دارن که برای ما تعریف کنن. به همین دلیله که ما برای شما داستان های ترسناک نقل شده از طرف مردم رو آوردیم که واقعا عجیبه. تو اتاق فرار ترسناک دقیقا از روی یکی از همین داستان ها بازی ساخته شده.

 
اتاق فرار انیگما...
ما را در سایت اتاق فرار انیگما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : انیگما enigmaescaperoom بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 12:41